بسیاری از افرادی که به مطالعات روانشناسی علاقهمند میشوند به نظریه روانکاوی جذب شده و به دنبال اطلاعات بیشتر در مورد آن هستند. روانکاوی یکی از نظریههای بنیادی در روانشناسی است که اولین بار توسط زیگموند فروید مطرح شد. این نظریه با مطرح کردن مفاهیمی نظیر ذهن خودآگاه و ناخودآگاه تأثیر بسیار عمیقی بر درک اختلالات روانی گذاشت و دیدگاه بسیاری از درمانگران حوزه سلامت روان را شکل داد. فروید همچنین ساختار شخصیت انسان را به سه دسته اید، ایگو و سوپرایگو تقسیم کرد. درمانگرانی که قصد دارند از مفاهیم روانکاوی برای درمان مراجعان خود بهره ببرند باید آشنایی کامل با این نظریه داشته باشند که در ادامه به بررسی کامل آن خواهیم پرداخت.
منبع: روانکاوی چیست
معرفی نظریه روانکاوی
نظریه روانکاوی در واقع اولین نظریه روانشناسی است که توسط زیگموند فروید پزشک و دانشمند اهل اتریش مطرح شد. این نظریه مفهومپردازی نوینی از ساختار شخصیت انسان ارائه داد و با مطرح کردن ذهنیت خودآگاه و ناخودآگاه به درک هرچه بیشتر اختلالات روانی کمک کرد. فروید بر اساس مبانی نظری عنوان شده نوعی روش درمانی خاص را ابداع نمود که بر تداعی آزاد متکی بود.
در تداعی آزاد مراجع روی نوعی مبل راحتی دراز میکشید و فروید پشت سر او قرار میگرفت. در همین راستا او از بیماران خود میخواست که آزادانه به بیان هر آنچه از ذهنشان عبور میکند بپردازند و گفتن هیچ چیزی را در خود سرکوب نکنند. بر اساس آموزههای فروید، در روانکاوی درمانگر نقشی نسبتاً منفعل داشت و بیشتر جلسات حول محور اظهارات مراجع اداره میشد. روانکاو در این مسیر گاهی از تکنیکهایی نظیر تفسیر و تعبیر رؤیا استفاده میکرد.
روانکاوی در برابر درمانهای نوین
پس از فروید نظریه پردازان و دانشمندان زیادی در جهت گسترش علم روانشناسی گام برداشتند و تئوریهای مختلفی را مطرح کردند. بسیاری از این تئوریها در واقع گسترش همان دیدگاه فروید بود که به نظریات روان تحلیلی شهرت یافت. از جمله این نظریه پردازان میتوان به افراد مشهوری نظیر یونگ، آدلر و کلاین اشاره کرد.
اما جدا از این نظریه پردازان افراد دیگری نیز به مرور به میدان آمدند که تئوریهای متفاوتی را مطرح کردند و در واقع بسیاری از مفاهیم فروید را به چالش کشیدند. از جمله مهمترین این نظریهها میتوان به رویکردهای رفتاری، شناختی و شناختی-رفتاری اشاره کرد. این رویکردهای جدید بیشتر بر جنبههای خودآگاه وجود تأکید داشتند و برای درمان اختلالات روانی ساختارمندیهای دقیقتری را ابداع کردند.
آنها معتقد بودند بسیاری از مفاهیم فروید امکان آزمونپذیری کمی دارند و از نظر علمی قابل بررسی نیستند. از همین رو آنها تلاش کردند تا بر آزمایشهای علمی تأکید بیشتری کنند و روشهایی را پدید بیاورند که کارایی آنها از طریق پژوهشها قابل بررسی باشد. امروزه انجمن علمی روانپزشکان آمریکا براساس تحقیقات انجام شده در مورد برتری انواع درمانها بر یکدیگر برای هریک از اختلالات روانی نوعی راهنمای درمان تعیین کرده و خط اول درمانی را برای هر وضعیت روانی به طور دقیق مشخص نموده است.
بر اساس این پژوهشها امروزه روانکاوی کلاسیک آنگونه که فروید آن را به کار میبست کارایی بسیار کمتری پیدا کرده است و برای درمان اغلب وضعیتهای روانشناختی از روشهای شناختی-رفتاری استفاده میشود. در این میان درمانهایی که اصول زیربنایی فروید را با روشهای علمی تلفیق کردهاند نظیر درمان روان پویشی کوتاه مدت یا رویکرد تحلیل ابژه امروزه کاربرد بیشتری دارند و از جانب متخصصان نیز بیشتر مورد تأیید قرار میگیرند. برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه دارو و درمان کلیک کنید.
مهمترین مفاهیم در نظریه روانکاوی
فروید در نظریه روانکاوی مفاهیم خاصی را مطرح کرد که در شکل دهی بینش متخصصان در مورد ساختار شخصیت و اختلالات روانی تأثیر بسزایی گذاشت. ما در ادامه به معرفی مهمترین آنها خواهیم پرداخت.
1. اید، ایگو و سوپرایگو
فروید در توضیح ساختار شخصیت انسان سه مفهوم اساسی اید، ایگو و سوپرایگو را معرفی کرد. در توضیح این سه اصطلاح فروید اینگونه توضیح داده است که “اید” تمام محتوای ناخودآگاه ذهن و غرایز ابتدایی را شامل میشود. انسان در ابتدای تولد تنها از اید برخوردار است و به سایر ساختارهای شخصیت دسترسی ندارد. اما به مرور زمان “ایگو” یا همان خود در کودک شکل میگیرد که به او کمک میکند تا واقعیتهای موجود را بشناسد. اینجاست که کودک هنگامی که میفهمد خواستههایش غیر واقعی است یا در حال حاضر امکان برآورده شدن آنها وجود ندارد میتواند دست از لجبازی بردارد و عاقلانهتر به پیرامون خود بنگرد.
در نهایت این “سوپر ایگو” یا فراخود است که در انسان رشد میکند و درک اخلاقی را به او میدهد. فراخود در حقیقت همان وجدان اخلاقی است که در پی باید و نبایدهای خانواده شکل میگیرد و مجموعهای از باور اخلاقی را شامل میشود. فروید معتقد بود که ذهن انسان همواره در کشاکش بین خواستههای اید و دستورات سوپرایگو قرار دارد و از همین روست که تنشها و تعارضهای مختلف را احساس میکند. میزان سازگاری و توانایی حفظ تعادل هر فرد بستگی به قدرت “ایگو” در او دارد تا بتواند میان اید و سوپرایگو به میانجیگری بپردازد.
2. مکانیزمهای دفاعی در نظریه روانکاوی
مکانیزمهای دفاعی راهبردهای ایگو هستند که به کاهش احساس اضطراب و تنش کمک میکنند. در واقع این مکانیزمها جنبههای ناخوشایند و آزاردهنده ناخودآگاه را به عقب میرانند و نمیگذارند که در سطح خودآگاه انسان را بیازارند. با این حال اگر استفاده از مکانیزمهای دفاعی در انسان به حالتی افراطی دربیاید و به نوعی او را از واقعیتهای پیرامون جدا سازد به نوعی اختلال تبدیل میشود و به فرایند درمان و تحلیل نیاز پیدا میکند.
برای آشنایی بیشتر در زمینه مشاوره روانشناسی کلیک کنید.
سؤالات متداول
– روانکاو چه فرقی با روانشناس دارد؟
روانکاوی یکی از رویکردهای موجود در روانشناسی است. درمانگر روانکاو، در واقع روانشناسی که به طور اختصاصی در حیطه درمانهای روانکاوی آموزش دیده است. درنتیجه روانکاوان همگی روانشناس هستند اما لزوماً هر روانشناسی روانکاو نیست. برای دریافت مشاوره در زمینه روانکاوی میتوانید با مرکز مشاوره روانشناسی کانون مشاوران تماس بگیرید.
منبع: روانکاوی چیست